مولودی حضرت رقیه - 4

مولودی حضرت رقیه - 4

مولودی حضرت رقیه - 4

مولودی حضرت رقیه - 4

مولودی حضرت رقیه - 4
مولودی حضرت رقیه - 4
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باز به قلب مردم رنج و غمی اومده برای شهر اموات روح و دمی اومده بوی در سوخته تو کوچمون میا

 

باز به قلب مردم رنج و غمی اومده برای شهر اموات روح و دمی اومده

بوی در سوخته تو کوچمون میاد باز فاطمیون کجایید؟ فاطمیه اومده


دوبیتی حضرت فاطمه الزهرا(س)

برخانه بابا برویم کنون علی تنهاست

هم ناله حیدر بشویم گه غم دلهاست

پیراهن و شال مشکی آماده کنید زیرا

ایام شهادت غمین حضرت زهراست


دوبیتی حضرت فاطمه الزهرا(س)

سرلوحه ی عشق و عفتی مادر جان

ساربان کاروان عصمتی مادر جان

همسایه ی خود را به دعا زود کنی

الحق که چه با محبتی مادر جان


دوبیتی حضرت فاطمه الزهرا(س)

با وجودی که حسین ارباب و شاه عالمه

یا علی مرتضی مولا و سلطان منه

ذکرمن هر روز و هرشب این شده

اهل عالم! بدونید جانم فدای فاطمه


دوبیتی حضرت فاطمه الزهرا(س)

بر بندگی خانه یار می بالم

از دشمن آل فاطمه(س) بیزارم

هرگز نهراسم ز دوزخ زیرا

من مادری چون حضرت زهرا(س) دارم


تعداد بازديد : 147
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 6:03
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
زهرا اگر نبود فلک بی ستاره بود محشر کجا برای شما راه چاره بود زهرا اگر نبود کسی سینه زن نبود

 

زهرا اگر نبود فلک بی ستاره بود

محشر کجا برای شما راه چاره بود

زهرا اگر نبود کسی سینه زن نبود

از شور و عشق و نغمه مستی سخن نبود


بهترین دوبیتی های فاطمیه

من علی ام که خدا قبله نما ساخت مرا

جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا

من که یکباره در قلعه خیبر کندم

داغ زهرا بخدا از نفس انداخت مرا


بهترین دوبیتی های فاطمیه

آن فرقه که زهرای جوان را کشتند

ناموس خدای مهربان را کشتند

ای وای که با کشتن محسن پسرش

یک سوم سادات جهان را کشتند


بهترین دوبیتی های فاطمیه

چه تعبیری خدا در نقطه دارد که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا(س) همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)


بهترین دوبیتی های فاطمیه

نمایان شد ز خط آتش و دود که جرم فاطمه حب علی بود

پس از زهرا علی بی همزبان شد اسیر امتی نامهربان شد


بهترین دوبیتی های فاطمیه

.عمریست رهین منت زهرائیم مشهور شده به عزت زهرائیم

مُردیم اگر به قبر ما بنویسید ماپیر غلام حضرت زهرائیم



بهترین دوبیتی های فاطمیه

کدامین شب از آن شب تیره تر بود که زهرا حایل دیوار و در بود

شبی کاندر هجوم تیغ بیداد سرت را سینه زهرا سپر بود . . .


بهترین دوبیتی های فاطمیه

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم


بهترین دوبیتی های فاطمیه

یتیمان جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند

چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علی مادر ندارند


بهترین دوبیتی های فاطمیه

آنان که بر این خانه هجوم آوردند در خاک نهال کینه را پروردند

در کعبه علی شکسته بتها شان را اکنون به در خانه تلافی کردند


بهترین دوبیتی های فاطمیه

خون است که روی خاک خشت افتاده است

داغ است به قلب سر نوشت افتاده است

خیزید و فرشته را به بیرون ببرید

آتش به در باغ بهشت افتاده است


بهترین دوبیتی های فاطمیه

هر سینه که دوستدار زهراست آشفته و بی قرار زهراست

از شرح کرامتش همین بس عالم همه وامدار زهراست



بهترین دوبیتی های فاطمیه

تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت

سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت

حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد

خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت



بهترین دوبیتی های فاطمیه

نگاه سرد مردم بود و آتش صدا بین صدا گم بود و آتش

بجای تسلیت با دسته ی گل هجوم قوم هیضم بود و آتش


بهترین دوبیتی های فاطمیه

کمی از غسل زیر پیرهن ماند

کمی از خون خشک بر بدن ماند

کفن را در بغل بگرفت و بو کرد

همان طفلی که آخر بی کفن ماند



بهترین دوبیتی های فاطمیه

الهی داد از این دل داد از این دل

کنار قبر زهرا کرده منزل

بگو زهرا زجا خیزد ببیند

که اشک دیده کردخاک او گل



بهترین دوبیتی های فاطمیه

چنان داغت دلم غمناک کرده که دست من تو را در خاک کرده

بجایت زینب مظلومه تو غبار غم ز رویم پاک کرده



بهترین دوبیتی های فاطمیه

ز سوز دل کنم گریه برایت که دیگر نشنوم زهرا صدایت

در و دیوار خانه با نگاهم بیادم آورد آن ناله هایت



بهترین دوبیتی های فاطمیه

اگر محور به هر امکان علی بود ولی بر فاطمه مهمان علی بود

کنار تربتت مظلومه زهرا سر شب تا سحر گریان علی بود . . .


تعداد بازديد : 218
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 6:02
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
سوگند به ایزد و به قرآن مجید سوگند به حیدر و به زهرای شهید نامردم اگر سیه به این تن نکنم گور پدر

 

سوگند به ایزد و به قرآن مجید
سوگند به حیدر و به زهرای شهید
نامردم اگر سیه به این تن نکنم
گور پدر عید نو و سال جدید


تعداد بازديد : 151
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 6:02
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
تو فرد ترین وحیــدۀ تاریخی مستوره ترین ندیــدۀ تاریخی از تربـت پنهان تـو معلــوم شده مظلومه

 

تو فرد ترین وحیــدۀ تاریخی

مستوره ترین ندیــدۀ تاریخی

از تربـت پنهان تـو معلــوم شده

مظلومه ترین شهیدۀ تاریخی

 

 

لحظه های بی قراری روز و شب

دل دمادم یاد مـــادر می كند

در عزای كوچه های بی كسی

خاك چادر خاك بر سر می كند


تعداد بازديد : 357
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 5:59
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
یک نفر بر گرد مولا با سپر چرخیده بود بهتر است این که بگویم با پسر چرخیده بود سرنوشت شیعه را جور دگ

 

یک نفر بر گرد مولا با سپر چرخیده بود
بهتر است این که بگویم با پسر چرخیده بود
سرنوشت شیعه را جور دگر میزد رقم
در به سمت داخل کوچه اگر چرخیده بود


تعداد بازديد : 481
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 5:55
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
دوبیتی برای نوروز و فاطمیه در قلب شکوفه ها هلال مشکی درباد بهار غبار های مشکی نوروز شده ، ط

 

دوبیتی برای نوروز و فاطمیه

در قلب شکوفه ها هلال مشکی

درباد بهار غبار های مشکی

نوروز شده ، طبیعتی رنگارنگ

امسال ولی به تن لباس مشکی



گشته به زمین حیات ژاله اما...

روییده شده پرپر لاله اما...

امسال کمی بهارمان پاییزیست

عید است ببین میان کوچه اما...



صد بهار و صد خزان در دیده های فاطمه

سین نَه، هفت آسمان بازیچه های فاطمه

می خورد بر صورتم در بادهای سال نو

بوی اسپند خوشی از روضه های فاطمه


نوروز ولی فراغ دیرین

با سوز کمی بساط شیرین

هم مرز شده به عید ایران

یک کوچه پر از مردم بی دین



مهدی دل من برای تو تنگ

جان شیشه و بی تو لحظه ها سنگ

یکسال گذشت ولی به تقویم

روزه فرجت هماره کمرنگ



با مصرع بعد مطمئنم می آیی

این بیت نشد، مصرع بعد می آیی

ای وای که رفت دوبیت عمرم اما

من مطمئنم به مصرعی می آیی


تعداد بازديد : 217
پنجشنبه 08 فروردین 1392 ساعت: 5:55
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
اشعار امام زمان(عج) - رضا رسول زاده دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی خوشحال زهرا می شود وقت

 

اشعار امام زمان(عج) - رضا رسول زاده



دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی

خوشحال زهرا می شود وقتی بیایی



نور تو می تابد به عالم با ظهورت

خورشید رسوا می شود وقتی بیایی



فصل خزان زندگی پایان بگیرد

هر غنچه ای وا می شود وقتی بیایی



وقت نمازت از ملازم هایت آقا

هر روز عیسی می شود وقتی بیایی



با ذوالفقاری که به دست خود بگیری

حیدر تماشا می شود وقتی بیایی



زخمی که روی سینه ی مادر نشسته

حتما مداوا می شود وقتی بیایی



گنبد بسازی در بقیع مثل خراسان

دلها مصفا می شود وقتی بیایی



در کوفه وقتی روضه ی زینب بخوانی

هر دیده دریا می شود وقتی بیایی



شب های جمعه روضه در صحن اباالفضل

هر هفته بر پا می شود وقتی بیایی



رضا رسول زاده


تعداد بازديد : 511
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:19
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
اشعار فاطمیه - سعید توفیقی مأذنه بود و یک سکوت عجیب مأذنه بود و بی صدایی محض مأذنه ب

 

اشعار فاطمیه - سعید توفیقی



مأذنه بود و یک سکوت عجیب

مأذنه بود و بی صدایی محض

مأذنه بود و غصه ای سنگین

وز صدای اذان جدایی محض

**

مأذنه، آنکه پر هیاهو بود

حال اکنون اسیر فرجام است

باورت می شود! مکان اذان

پنج وعده همیشه آرام است

**

مأذنه آنکه پر تلاطم بود

بی تحرک ترین عمارت بود

در شگفتم چگونه شد که نریخت

این چنین ماندنش حقارت بود

**

بعد مرگ رسول مثل علی

مأذنه روزه ی سکوت گرفت

تا بیاید موذنش از راه

دل شکسته فقط قنوت گرفت

**

کار هر روز مأذنه این بود

به تماشای فاطمه می رفت

سایه اش هر غروب در ایوان

سجده بر پای فاطمه می رفت

**

وقت مغرب که فاطمه می شد

بهر راز و نیاز آماده

می شد او رو به قبله، می افتاد

سایه ی مأذنه به سجاده

**

تا اذان و اقامه سر می داد

اشک چشمش زلال می آمد

دیده تر رو به مأذنه می گفت

کاش می شد بلال می آمد

**

شد دعا مستجاب و در یک روز

بخت خوابیده حلقه بر در زد

فاطمه غرق شادمانی شد

چون بلال آمد و به او سر زد

**

خواهش فاطمه از او این بود

که دوباره اذان بگوید او

یک اذان مثل آن روزها، با

لکنت در زبان بگوید او

**

رفت او سوی مأذنه، امّا

دید این مأذنه، نه آن باشد

گفت با خود خدای من چه شده

که بهشتم پر از خزان باشد

**

دید بر دور مأذنه نقش است

چند بیت از سروده ی آتش

مأذنه هم سیاه چهره شده

سر و پا غرق دوده ی آتش

**

دست بر روی گوش خود بگذاشت

رو به قبله اذان باران گفت

فاطمه نیم خیز شد وقتی

بانگ الله اکبر از جان گفت

**

تا شهادت به حضرت حق داد

ناگه از دل کشید فاطمه آه

تاکه بر مصطفی شهادت داد

گفت زهرا به ناله یا ابتاه

**

لحظه ای بعد از آه او پر شد

مأذنه از صدای وا اُمّاه

می دویدند سوی او حسنین

دیده تر با نوای یا اُمّاه

**

حسن آمد به مأذنه او را

دیده گریان قسم به قرآن داد

اشک ریزان حسین آمد و گفت

بس کن آخر که مادرم جان داد



سعید توفیقی


تعداد بازديد : 327
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:15
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ز قعر گودی مقتل به عرش تابیدی رضا شدی به رضای خدا و خندیدی عزیز من چه لباسی ست بر تنت کردی؟

 

ز قعر گودی مقتل به عرش تابیدی

رضا شدی به رضای خدا و خندیدی

عزیز من چه لباسی ست بر تنت کردی؟

به جای گل پر نیزه است این که پوشیدی

سرت که رفت تنت ماند و نعل این اسبان

کبود مثل شبی، چون جدا ز خورشیدی

شدی تجلی حق و حکایت موسی

خدا به جسم تو تابید و بعد پاشیدی

زمین کِنِس شد و یک قطره هم نزد بالا

چقدر پا به زمین زیر تیغ کوبیدی!

تمام دشت تنش را به جسم تو مالید

به دستِ نعل، خودت را به دشت بخشیدی

***

و تیغ هم ادبش کار دستمان داده

مصیبتی شده این حنجری که بوسیدی!
داوودرحيمى


تعداد بازديد : 166
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:10
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نگاه دشت خیره سوی نیزه چه غوغایی شده پهلوی نیزه فدای چشم های بیقرارت نگاهی کن به من از رو

 

نگاه دشت خیره سوی نیزه


چه غوغایی شده پهلوی نیزه

فدای چشم های بیقرارت

نگاهی کن به من از روی نیزه



نگاهت دارد اعجاز مسیحا

قیامت می کند صحرا به صحرا

بخوان قرآن به روی نیزه و بعد

ببین تازه مسلمان های خود را



نه فریاد و نه شیون حرف می زد

شبیه روز ، روشن حرف می زد

چه از خورشید می فهمد مگر شام؟

نگاهت با دل من حرف می زد
يوسف رحيمى


تعداد بازديد : 153
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:08
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
مقتل نوشت ؛ آه...و یعنی تمام شد یعنی که دور مادرمان ازدحام شد یعنی رکوع پشت درش امتداد یافت

 

مقتل نوشت ؛ آه...و یعنی تمام شد

یعنی که دور مادرمان ازدحام شد

یعنی رکوع پشت درش امتداد یافت

یعنی شهید سجده به پای امام شد

هر کس رسید روی تنش رد پا گذاشت

قتلش حلال گشت و نجاتش حرام شد

تنها به جرم اینکه دفاع از امام کرد

محکوم ضربه های پر از انتقام شد

اینجای قصه مادرمان حرفها شنید

تا شد...شکست...درد شدیدش مدام شد

قنفذ به طعنه فاتحه ای خواند و خنده کرد...

یعنی که کار کشتن زهرا تمام شد...!.

نیما نجاری


تعداد بازديد : 455
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:08
نویسنده:
نظرات(2)
مشاهده ادامه مطلب
دلِ عالم گرفت از هُرم آهت فدای کودکان بی پناهت الهی قلب من آتش بگیرد شب آخر شبیه خیمه گاهت

 

دلِ عالم گرفت از هُرم آهت

فدای کودکان بی پناهت

الهی قلب من آتش بگیرد

شب آخر شبیه خیمه گاهت



تمام خیمه ها می سوخت یا رب

امان از بی پناهی در دل شب

تمام دشت پر بود از سیاهی

چه آمد تا سحر بر روز زینب



تو که رفتی کشید آتش زبانه

حرامی حمله ور شد وحشیانه

امان از بی حیائی های دشمن

امان از طعنه های تازیانه

يوسف رحيمى


 


تعداد بازديد : 139
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:06
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نه تنها زخم ها بی التیام است حدیث غربت او نا تمام است میان قتلگاه افتاده اما نگاه آخرش سوی

 

نه تنها زخم ها بی التیام است

حدیث غربت او نا تمام است

میان قتلگاه افتاده اما

نگاه آخرش سوی خیام است



دل من داغدار رفتن تو

به روی خاک این صحرا تن تو

تمام گرگ ها در قتلگاه و ...

چه دعوایی سر پیراهن تو ...



اسير غربتي جانكاه، زینب

دلش بی تاب شد ناگاه، زینب

صدایی می رسد از بین گودال

إلَیَّ ، یا اُخَیَّ ، آه زینب

يوسف رحيمى


تعداد بازديد : 197
چهارشنبه 07 فروردین 1392 ساعت: 6:03
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حضرت زهرا(س)-شهادت-هجوم به بیت ولایت شد حرمت بیت خدا شکسته خاکم به سر، این در چرا شکسته

حبیب الله چایچیان (حسان)

حضرت زهرا(س)-شهادت-هجوم به بیت ولایت



شد حرمت بیت خدا شکسته

خاکم به سر، این در چرا شکسته

آل کسا در این سرا چو جمعند

شد حرمت آل کسا شکسته

مرآت حق نماست قلب آنان

سنگ جفا، آئینه ها شکسته

این در چو قبله گاه جبرئیل است

باب حریم کبریا شکسته

این جا ملک اذن ورود گیرد

از چیست باب این سرا شکسته؟

چون خانه ی مولود کعبه این جاست

شد حرمت بیت خدا شکسته

این خانه بیت رحمت الهی ست

دشمن چرا این باب را شکسته

ما بین این دیوار و در خدایا

آئینۀ احمد نما شکسته

زهرا بُوَد چون بضعه ی پیمبر

زین ضربه صدر مصطفی شکسته

از کشتن شش ماهه محسن او

قلب علیّ مرتضی شکسته

بر سینه دست غم چگونه کوبد؟

چون سینه ی صاحب عزا شکسته


تعداد بازديد : 147
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 8:40
نویسنده:
نظرات(1)
مشاهده ادامه مطلب
احضرت زهرا(س)-شهادت گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد شب

حجت الاسلام زکریا اخلاقی

حضرت زهرا(س)-شهادت



گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد

یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد

شب شهادت زهرا علی به خود می‌گفت:

گل محمدی من چه زود پرپر شد!

خزان چه کرد که در چشم اشکبار علی

تمام گلشن غیب و شهود، پرپر شد

به باغ حسن کدام آفتاب ناب، افسرد

که در مدار افق هر چه بود، پرپر شد؟

برای تسلیت اهل باغ آمده بود

شقایقی که به صحرا کبود، پرپر شد

نشان ز پاکی روح لطیف فاطمه داشت

بنفشه ای که سحر در سجود، پرپر شد

ز فیض صحبت او رنگ و بوی عزت داشت

گلی که تشنه میان دو رود پرپر شد


تعداد بازديد : 211
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 8:38
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حسن جواهری-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه حسن بر حال مضطر تو گرید حسین بر زخم پیکر تو گری

 

حسن جواهری-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه



حسن بر حال مضطر تو گرید

حسین بر زخم پیکر تو گرید

هماره دختر غم پرور تو

به قلب غصه پرور تو گرید

پدر روی تورا اگر ببیند

به مظلومی شوهر تو گرید

شباهنگام تا وقت سحرگاه

به زخمان تو بستر تو گرید

اگر بیند دو چشم پر زاشکت

علی بر دیده تر تو گرید

دلی که غم به خود بسیار دیده

به غم های مکرر تو گرید

نفس های تورا فضه چو بیند

به لحظه های آخر تو گرید

صدف بودی و بشکستی و دریا

به حال و روز گوهر تو گرید

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


تعداد بازديد : 205
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 4:19
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
علی صالحی-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با پیغمبر صلی الله ع

 

علی صالحی-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه

زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با پیغمبر صلی الله علیه و آله



در سینه ناله ای ست شرر بار ای پدر

هر ناله ای ست حاوی اسرار ای پدر

از رازهای من احدی با خبر نشد

نه بچه ها نه حیدر کرار ای پدر

باز آمدم که با تو کمی درد دل کنم

از روزگار و مردم بی عار ای پدر

یادت که هست از همه بودم عزیزتر

حالا ببین چگونه شدم خار ای پدر

دیگر کسی سری به یتیمت نمیزند

از یاد رفته دخترت انگار ای پدر

داماد تو ،وصیّ تو خانه نشین شده

اصلاً وصیتت شده انکار ای پدر

حتی جواب هم به سلامش نمیدهند

افتاده مثل اشک ز انظار ای پدر

آن مهر و رأفتی که تو گفتی حقوق ماست

تبدیل شد پس از تو به آزار ای پدر

شهری که تا تو بودی امان داشت کافرش

یکباره شد به فرق من آوار ای پدر

هیزم رسید و در غم از دست دادنت

شد جای گل نثار عزادار ای پدر

راه نجاتی از وسط شعله ها نبود

من بودم و حرارت بسیار ای پدر

با اینکه زود هجمه آتش فرو نشست

اما به جا گذاشته آثار ای پدر

سر بسته گویمت پس از آن روز تا کنون

پوشانده ام من از همه رخسار ای پدر

از صبح تا غروب فقط اشک ،آه،درد

این است حال و روز من زار ای پدر

یاسی که کاشتی تو در این باغ خشک شد

پرپر شد از هجوم چهل خار ای پدر

گلبرگ های یاس تو نیلوفری که نه

با رنگ لاله ماند به دیوار ای پدر

با تازیانه قاب گرفتند و سوره ای

آویز در شد از نوک مسمار ای پدر

هنگام راه رفتن خود میخورم زمین

هستم نیازمند پرستار ای پدر

حتی زیارت آمدنم مشکلم شده

آه از دو دیده ای که شده تار ای پدر

از ضربه غلاف همین نکته کافی است

افتاده دست فاطمه از کار ای پدر

این رنج ها مرا که جوانم ز پا نشاند

وای از سه ساله کودک بی یار ای پدر

موی سفید و قد خم و روی نیلی ام

گردد برای او همه تکرار ای پدر

دنبال نیزه ی سر بابا دویدنش

در بین سلسه ست چه دشوار ای پدر

تنها پناه معجرش عباس میشود

ای داد از نبود علمدار ای پدر

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


تعداد بازديد : 145
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 4:18
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه زبان حال امیرالمومنین علیه السلام-بعد از شهادت حض

 

غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه

زبان حال امیرالمومنین علیه السلام-بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها



رفتی و مانده در دلم نالۀ بی‌صدای تو

چه زود مستجاب شد فاطمه جان دعای تو

تو تا حیات داشتی بهر علی گریستی

علی به طول عمر خود گریه کند برای تو
دست خزان رسید و زد لطمه به برگ یاس من

کاش کبود می‌شدی صورت من به جای تو

بعد شهادت تو چون وارد خانه می‌شوم

می‌نگرم به هر طرف می‌شنوم صدای تو

بود من و نبود من، رکن همه وجود من

با چه گناه پشت در شکست دنده‌های تو

روز ز پا نشسته‌ای روز دو دیده بسته‌ای

شب ز چه رفت زیر گل روی خدا نمای تو

تویی که با نثار جان گشود بین دشمنان

بازوی بستۀ مرا دست گره‌گشای تو

هم ‌زره علی شدی هم‌ سپر علی شدی

فدایی ره علی، علی شود فدای تو

تو زیر تازیانه‌ها دویده در قفای من

چهار طفل نازنین دویده در قفای تو

قسم به اشک ماتمت قبول کن که میثمت

ریخته با شرار جان پارۀ دل به پای تو

 

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


تعداد بازديد : 613
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 4:17
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت زی

 

غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه



زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت زینب سلام الله علیها

زینب! مبـاد شکـوه ز بـی‌مادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی
با مرگ من چو روز علی تیره می‌شود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
آنسـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی
من دیده‌ام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی
مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب
بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی
از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد
بایــد تــو بـر حسیـن، پیام‌آوری کنی
من پای کرسی سخنت می‌کنم جلوس
وقتی به شهر شام، سخـن‌گستری کنی
فریــادزن، خــروش برآور، سخن بگو!
آنسـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی
«میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه
خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


تعداد بازديد : 293
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 4:16
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه رفتـی مــرا بــه وادی غــم وا گـذاشتی تنهـای م

 

غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه

رفتـی مــرا بــه وادی غــم وا گـذاشتی

تنهـای مـن! مـرا ز چـه تنهـا گذاشتی؟

یادش به خیر باد کـه نـه سال پیش بود

آن شب کـه تـو به خانۀ من پا گذاشتی
حوریـۀ بـهشت علـی! نیمه‌هــای شـب

رفتـی سوی بهشت و مـرا جـا گذاشتی

یـاسین مـن! چـقــدر غریبـانه از وطن

رفتی و سـر بـه دامـن طاهــا گذاشتی

کردی بـه هر نفس طلب مـرگ از خدا

تـا داغ خـویش بــر جگـر مـا گذاشتی

گردون به دیده‌ام چه قدر زشت گشته بود

آن شب که سر به سینۀ صحرا گذاشتی

تا ننگرم چه با تو شده، دست خویش را

هنـگام مــرگ بــر رخ زیبـا گـذاشتی

هر کس نهد ز خویش نشانی، تو بعد خود

یک قبـر بی‌نشـانه بــه دنیــا گذاشتی

دار و نــدار من همـه رفت و بـرای من

تنهـا چهـار کـودک خــود را گذاشتی

گفتــی ز داغ فاطمــه و سینــۀ علـی

«میثم!» چه داغ‌ها که به دل‌ها گذاشتی

پايگاه رضيع الحسين(عليه السلام)


تعداد بازديد : 169
سه شنبه 06 فروردین 1392 ساعت: 4:08
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ليست صفحات
تعداد صفحات : 14
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف